❤ ‿❤ اشک باران ❤ ‿❤ عاشقانه و عارفانه |
|||
باید عاشق باشی تا بفهمی! www.ashkbaran.loxbolg.com دو شنبه 19 خرداد 1393برچسب:, :: 19:40 :: نويسنده : reza
آروم آروم به نبودنت عادت میکنم
چون هیچوقت داشتنت رو تجربه نکردم
دیگه به داشتن چشمهای پر از حسرتم عادت کردم
سهم منم همینه تنهایی تنهایی تنهایی
انقدر این بغض گلومو سنگین کرده
که حتی نمیتونم حرفامو اینجا بنویسم
دیگه بی هوا خندیدن رو یاد گرفتم
دیگه تنهایی رو خیلی وقته یاد گرفتم
تو نگرانم نشو همه چیز را یاد گرفتم
یاد گرفتم چگونه با تو باشم
بی انکه تو باشی یاد گرفتم نفس بکشم www.ashkbaran.loxbolg.comدو شنبه 19 خرداد 1393برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : reza
باز هم که رفتی و تنهایی من سر به فلک کشیده است
باز هم که نیستی و اشکهایم سیل مانند مرا به زیر کشیده است
باز هم که سوختی و باز برای شمع شدن پشیمان شده ام
باز هم که یادت امانم را بریده است
باز هم که غصه دارم در قلب تاریکم از نبود تو
باز هم که نمیشنوم صدای دلنشینت را در خانه سوت و کورم
باز هم که گم شدی در خاطره ها وچشمم از دیدن عکس تو سیر نمیشود
سالهاست که رفتی ولی هر روز اینها را تکرار میکنم
شاید بشنوی ،بفهمی،احساس کنی
در واقعیت نه ولی انتظار امدنت در خوابم را که میتوانم داشته باشم
باز هم که بغض و بعد ..............مثل همیشه www.ashkbaran.loxbolg.comچهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:, :: 20:3 :: نويسنده : reza
دل آدم چه گرم میشود گاهی چه ساده..... به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"...
یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, :: 14:39 :: نويسنده : reza
" هیچ گاه "
به خاطر " هیچ کس "
دست از " ارزشهایت " نکش؛
چون ... زمانی که آن فرد از تو دست بکشد؛
تو می مانی و یک "منِ " بی ارزش ...! www.ashkbaran.loxbolg.comیک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, :: 14:29 :: نويسنده : reza
چند وقتیست همه دلگیرند از من.....
دلیل می خواهند....
مدرک می خواهند برای غمگین بودنم....
برای ناامید بودنم....برای تلخ شدنم.......
نگران نباشید....من نه غمگین شده ام...
نه ناامید....نه تلخ.......
فقط مدتیست به دنبالشان می گردم.....
مدتیست گم شده اند....
صبرم....تحملم......امیدهایم.....انگیزه ام......
نمیدانم کدام صفحه ی قصه ی سرگذشتم جا گذاشتمشان....... www.ashkbaran.loxbolg.comآرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||
|